مرفّهین مؤمن و دردمند
تاریخ پخش: 27/08/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
الحمد
لله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمه! این بعدد ما احاط به علمه، چیز
خوبی است. حالا شما عربی نمیتوانی بگویی فارسی بگو. هر وقت میگویی: الحمد
لله، بگو خدایا به اندازهی علمت الحمدلله! علم خدا چیست؟ به گلبولها، به
سلولها، به اتمها، به ذرات، به شنها، به قطرات باران، به برگ درختان،
علم خدا به همه چیز هست. وقتی گفتی الحمد لله رب العالمین، بعدد ما احاط به
علمه! این الحمد لله میلیار میلیارد میشود. ولی اگر همینطور اگر بگویی
الحمدلله یک الحمد لله است. الحمد لله رب العالمین، بعدد علمش! حالا چون
این بحث دو سه روز به اربعین پخش میشود، و اربعین هم بهترین وقت زیارت
امام حسین(ع) است، یا بهترین وقت است، یا بعد از شب عرفه بهترین وقت است.
به هر حال از وقتهای بسیار خوب برای زیارت است. زیارت امام حسین(ع) هم
کربلا ندارد، کربلا ثوابش بیشتر است، ولی حالا ما که کربلا نیستیم، همین
الان یک سلام میدهیم، میشود زیارت امام حسین(ع)! در آستانه اربعین پخش
میشود، شما هم از پای تلویزیون یک سلامی بدهید. چطوری؟ اینطوری! «السلام
علیک یا اباعبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته» یک سلام یک زیارت
است. خدایا تمام کسانی که در طول تاریخ برای امام حسین(ع)، پیغمبر و اهل
بیتش به نوعی خدمت کردند، در قالب عزاداری، یا در قالب چراغانی، در قالب
اطعام، یا در قالب تبلیغ، هر کس هر طوری به اسلام و قرآن و اهل بیت خدمت
کرده است، همه را با امام حسین(ع) محشور بفرما، نسل ما را تا آخر تاریخ
بهترین شیعیان امیرالمؤمنین(ع) قرار بده. خوب این برای شب اربعین!
اما
بحث ما... در جلسه قبل بحث من این بود که افرادی که وضع مالیشان خوب است
دو قسم هستند. باغیرت و بیغیرت! مرفهین بادرد، و مرفهین بیدرد! حالا
کاشان ما اینطور است، نمیدانم شهرهای دیگر به چه صورت است. حالا ما هم
پنجاه سال پیش کاشان بودیم و یاد گرفتهایم، به کسی کاشیها میخواستند حرف
زشت بزنند، میگفتند: ای بیدرد! اینجا هم میگویند؟ حالا هر کس هر طوری
میگوید، کاشان ما اینطوری میگویند. ای بی درد! بیدرد یعنی بیتفاوت!
بیدرد یعنی بیغیرت! انسان باید غیرت داشته باشد. من راجع به مرفهین
باغیرت و مرفهین بادرد، صحبت میکنم.
1- اولین آیهای که
نوشتهام این است. بحث ما حدود چهل و پنجاه آیهی قرآن است. خیلی هم لذت
میبرم. سر سفرهی قرآن مینشینم و یک بحثی را درمیآورم و میگویم بدون
اینکه هیچ کتاب دیگری را بخوانم. البته روایات را هم میخوانم. قرآن و
روایات. بحثهای من از لابلای روزنامهها و مقالهها و تحلیلهای سیاسی و
اینها نیست. چون آنها آفت دارد، معلوم نیست که راست است یا دروغ؟ ولی
قرآن قطعاً راست است، روایات معتبر قطعاً راست است. یک سی چهل آیه را ده
بیست موردش را در آن جلسه گفتم و ده بیست موردش را در این جلسه میخوانم،
هر یک دقیقهای شاید یک آیه بخوانم.
1- تاجران مؤمن و متعهد، مورد ستایش قرآن
آیهی
اول! قرآن یک آیه دارد میفرماید: «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا
بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ» (نور/37) میگوید یک مشت آدمهایی هستند،
پولدار هستند اما آدمهای خوبی هستند، چرا؟ تا اذان گفتند پول را کنار
میگذارند. «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ» نه تجارت و نه
بیع اینها را از خدا غافل نمیکند. من سراغ دارم آدمهایی را که تاجر
شدند، و چهل سال وقت اذان مغازه را میبستند. رزق ما به زرنگی نیست. به
اینکه نماز را عقب بیاندازیم نیست. شما نماز اول وقتت را برو بخوان، اگر
رزقت باشد عصری یک کسی میآید و جنس را میخرد. اما اگر نماز خدا را به عشق
مشتری کنار انداختی، ممکن است آن مشتری سر ظهر یک سودی به شما برساند، اما
عصر چهار تا مشتری در مغازه میآید، علافت میکنند، جنس هم نمیخرند. ظهر
برای مشتری خدا را کنار زدی، عصر هم خدا مشتری را از مغازه شما کنار
میزند، میگوید: از این نخر و برو آنجا! برو آخر بازار و آخر خیابان!
میگوید: حالا برویم و برگردیم. «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ» اینها مرفهان با
درد هستند.
ادامه مطلب ...