متن درسهای از قرآن

درسهای از قرآن منبع: gharaati.ir

متن درسهای از قرآن

درسهای از قرآن منبع: gharaati.ir

درسهایی از قرآن با موضوع اخلاق آموزش در قرآن

,جواب درسهایی از قران, پاسخ درسهایی از قرآن, جواب درس هایی از قران, پاسخ درس هایی از قران, جواب درس هایی از قرآن, پاسخ درس هایی از قرآن, پاسخ درسهایی از قران, جواب درسهایی از قرآن, درسهایی از قرآن, درسهایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درسهایی از قرآن, درس هایی از قران, جواب درسهایی از قران این هفته, درسهایی ازقران, درس هایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قران, جواب سوالات درس هایی از قران, جواب سوالات درسهایی از قران, جواب مسابقه درسهایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قرآن, درسهایی از قرآن جواب, پاسخ درسهایی ازقران, جواب درسهایی ازقران, سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درس هایی از قرآن, پاسخنامه درسهایی از قرآن, پاسخ درسهایی ازقرآن,

 اخلاق آموزش در قرآن
تاریخ پخش: 07/11/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در این جلسه می‌خواهم در مورد اخلاق آموزش صحبت کنم. چون تقریباً پنج میلیون دانشجو داریم. دوازده میلیون، سیزده میلیون دانش آموز داریم. یک میلیون معلم داریم. غیر از اساتید دانشگاه، به هر حال نیاز است... مشکل دنیا هم امروز اخلاق است. آموزش نیست. گیر در «یُزَکِّیهِمْ‏» است، در «وَ یُعَلِّمُهُم‏» نیست. الآن مشکل آمریکا این است که سواد ندارد، یا مشکل آمریکا این است که آدم نیست. مشکل آمریکا اخلاقش است. فتنه‌هایی که در دنیا هست برای بی‌سوادی است؟ بی‌سوادها چه فتنه‌هایی تا به حال در دنیا کردند؟ من خودم رئیس بی‌سوادها در ایران هستم. نهضت سواد آموزی! پنجاه میلیون بی‌سواد بودند، خطری نبود. بله یک جاهایی بخاطر بی‌سوادی یک دارو را اشتباه به بچه‌اش می‌داد. بی‌سوادی یک جهل است و بد است. خیلی هم بد است. ولی فتنه‌ها، جنایت‌ها، به دست آدم‌های بداخلاق است. می‌خواهم در مورد اخلاق صحبت کنم.
1- فارغ التحصیل، واژه‌ای نادرست
چند تذکر را اینجا نوشتم برای شما بگویم. یک کتابی هم در این زمینه نوشتم، چکیده‌ای از این کتاب را هم می‌گویم. بسم الله الرحمن الرحیم، موضوع: اخلاق آموزش. مسأله‌ی اول اینکه: 1- خود را فارغ التحصیل ندانیم. این یک مسأله‌ی مهمی است. یعنی باید آموزش دائمی باشد. من بارها این را گفتم. در قرآن آیاتی که آمده و سفارش شده قرآن بخوانید، یعنی هی تکرار شود. ما فارغ التحصیل نداریم. کسانی که امکانات بیشتری دارند، باید سواد بیشتری داشته باشند. دیشب جلسه‌ای برای طلاب و روحانیون داشتم. گفتم: شما در منطقه‌ای درس می‌خوانید که هوایش با کم و زیادش هفت، هشت درجه با جاهای گرمسیر فرق دارد. هوای خوزستان و بندرعباس با هوای ملایر و تویسرکان فرق می‌کند. تهران با دماوند فرق می‌کند. خوانسار با اصفهان فرق می‌کند. جایی که هوایش خنک‌تر است باید دانشجو و معلم و استاد دانشگاهش و آخوندش باسوادتر باشند. اگر بود، الحمدالله، اگر نبود آب و هوای خنک... زشت است بگویم: حرامشان باشد. نه زشت نیست حرامشان باشد. چون آب و هوای خنک می‌خورد. ولی شکر این آب و هوای خنک این است که اگر در تهران سه ساعت مطالعه می‌کند، در جایی که آب و هوایش خنک است باید پنج ساعت مطالعه کند. 
ادامه مطلب ...

درسهایی از قرآن با موضوع جایگاه وقف در اسلام

,جواب درسهایی از قران, پاسخ درسهایی از قرآن, جواب درس هایی از قران, پاسخ درس هایی از قران, جواب درس هایی از قرآن, پاسخ درس هایی از قرآن, پاسخ درسهایی از قران, جواب درسهایی از قرآن, درسهایی از قرآن, درسهایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درسهایی از قرآن, درس هایی از قران, جواب درسهایی از قران این هفته, درسهایی ازقران, درس هایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قران, جواب سوالات درس هایی از قران, جواب سوالات درسهایی از قران, جواب مسابقه درسهایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قرآن, درسهایی از قرآن جواب, پاسخ درسهایی ازقران, جواب درسهایی ازقران, سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درس هایی از قرآن, پاسخنامه درسهایی از قرآن, پاسخ درسهایی ازقرآن,

روبات خورشیدی 6 کاره

جایگاه وقف در اسلام
تاریخ پخش: 11/09/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در محضر مبارک عزیزان در گلپایگان هستیم. این منطقه خمین و گلپایگان و محلات و خوانسار و اراک منطقه زر خیز است. زمینش زمینی است که به خاطر رجالی که داده است می‌درخشد. بحث ما راجع به وقف و هجرت است. ممکن است شما بگویی که حالا مگر ما پولدار هستیم که بخواهیم چیزی وقف کنیم؟ ما که پای تلویزیون نشسته‌ایم زندگی خودمان به سختی و تنگی می‌گذرد. حالا می‌گویی وقف کن؟ برو به پولدارها بگو، نه! حالا می‌گویم که وقف فقط برای پولدارها نیست. انسان می‌تواند یک خودکار را هم وقف کند.
1- تأکید اسلام بر هجرت برای حفظ دین
یک کلمه راجع به هجرت بگویم که چون در تقویم سالروز هجرت پیامبر است. این هجرت برای دکترها و آخوندهاست. یکی از ابزاری که می‌توانیم کمر غرب را بشکنیم این است که تحصیلکردگان ایرانی، اگر به وطن خودشان برگردند کمر آن‌ها شکسته می‌شود. چون بسیاری از متخصصان آن‌ها ایرانی هستند. خیلی از پروفسورهایی که آنجا خدمت می‌کنند، ایرانی هستند. اگر همان‌ها به وطن خودشان برگردند، ‌کمر آن‌ها می‌شکند. مسأله‌ی هجرت مسأله‌ی مهمی است. اگر هجرتی که واجب است، آقای قرائتی! شما مجتهد هستی؟ نه!‌ پس چرا می‌گویی: واجب است؟ هجرت واجب است. به چه دلیل؟ خداوند انسان را برای عمل مستحب توبیخ نمی‌کند. هیچ وقت نمی‌گوید: چرا نماز شب نخواندی؟ چرا غسل جمعه نکردی؟ اما راجع به هجرت خدا توبیخ می‌کند. این را هم بگویم که همه توبیخ‌ها برای قیامت است، به جز هجرت! هجرت را در دنیا خدا توبیخ می‌کند. لحظه‌ی مرگ فرشته‌ها می‌گویند: از قرآن بخوانم. «فِیمَ کُنْتُم‏» می‌گویند: تو چه خاصیتی در جامعه داشتی؟ چه کاره بودی؟ می‌گوید: «قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِین‏» ما از طبقه‌ی بدبخت و مستضعف بودیم. می‌گوید: چرا هجرت نکردید؟ «قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً» (نساء/97) زمین خدا بزرگ نبود هجرت کنید؟ معلوم می‌شود که هجرت واجب است، که خدا توبیخ می‌کند. آن هم در دقیقه‌ی آخر و لب مرگ! هجرت واجب است. اگر آیت الله العظمای گلپایگانی از گلپایگان و گوگو هجرت نمی‌کرد که مرجع نمی‌شد. اگر امام خمینی از خمین به قم هجرت نمی‌کرد که امام خمینی نمی‌شد. هجرت دانشجوهای ما... هجرت مهم است. و از افتخارات ما تاریخ هجری است. چون هجرت یعنی بلند شو و راه بیفت. مسیحی‌ها تاریخشان میلادی است. میلاد یعنی مادرش زایید. خوب همه‌ی مادرها می‌زایند. زاییده شدن که هنر نیست. دست خودش نیست.
در یک مسجد رفتم دیدم که پیشنمازش می‌گوید: هر کس اسم علی دارد بیاید جایزه بگیرد، تولد حضرت علی بود. به او گفتم: این چه جایزه‌ای است؟ این نوزاد بوده است، زاییده شده است، مادرش اسمش را علی گذاشته است، خودش چه کار کرده است که تو به او جایزه می‌دهی؟ بگویید هر کس مثلاً این جمله‌ی حضرت علی(علیه‌السلام) را حفظ کرد، یک کاری از او بکشید، بعد جایزه بدهید، وگرنه چون اسمش علی است، جایزه بگیرد. جایزه هم باید حساب و کتاب داشته باشد. حضرت عیسی(علیه‌السلام) متولد شد، قدمش رو چشم. ما مخلص عیسی و مخلص مادرش هستیم. هر دو برای ما عزیز هستند. اما تاریخ میلادی، میلاد یک تولد است. حالا دیگر رسم شده است که ما هم برای نوزادهایمان میلاد می‌گیریم. این هنوز معلوم نیست چیست؟ سه سالش است، نه سالروزش است، حالا طوری نیست، می‌خواهید شیرینی بخورید، بخورید. ولی ارزش نیست. هجرت ارزش است. تاریخ ما هجری است. قرآن می‌فرماید: یک آیه می‌خوانم پنج و شش کلمه است. سه چهار موردش را می‌فهمید. همه یعنی فارس‌ها هم می‌فهمند. دو کلمه‌اش را من ترجمه کنم.  ادامه مطلب ...

راه های مبارک شدن عید

راه های مبارک شدن عید

تاریخ پخش: 28/12/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
این بحث در آستانه‌ی سال 94 شب جمعه‌ای که نزدیک شب عید است، پخش می‌شود و حرف‌های ما حرف‌های مربوط به عید است. کلمه‌ای که هم در قرآن مکرر آمده و هم در عرب و عجم و ایرانی و قدیم و جدید هست، کلمه‌ی تبریک است. مبارک باشد. تبریک یعنی چه؟ تبریک از برکت است. برکت یعنی خیر زیاد. قدیم که لوله‌کشی نبود، در خانه‌ها یک منبع آب بود. آب در خانه می‌رفت و ذخیره می‌شد. محل ذخیره آب را برکه می‌گفتند. برکه محل آب است که آب خیر و برکت و همه چیز است. ما چطور عیدمان را مبارک کنیم؟ با لباس شیک و تخمه کدو شکستن و خنده و دیده بوسی، برکت است؟ حالا این... من می‌خواهم مصادیق برکت را بگویم که بیاییم برکت عیدمان را بیشتر کنیم.
1- توجه ثروتمندان به نیازمندان
1- اول اینکه در هر فامیلی چند نفر پولدار هستند،چند نفر فقیر هستند و چند نفر هم متوسط هستند. اکثراً متوسط هستند. در یک فامیل صد نفره، پنج نفر پولدار هستند، پنج نفر خیلی فقیر هستند. نود نفر معمولی هستند. این ماشین‌‌های قوی، ماشین‌های ضعیف را بوکسل کنند. یعنی پولدارها عید که دور هم جمع می‌شوند، در یک اتاق در از چشم فقرا جمع شوند و بگویند ببین در این صد تا فامیل وضع ما پنج نفر خوب است. بیاییم جهازیه دختر فلانی را حل کنیم. فلانی سه پسر دارد نمی‌تواند اینها را داماد کند. انگار پسر خودمان است. بیایید هرکدام یک مبلغی روی هم بگذاریم و این را داماد کنیم. این یک کار خوبی است که عید مبارک می‌شود. دلی را شاد کنید خدا دلتان را شاد می‌کند. این برکت است وگرنه شکستن تخمه کدو که همه دنیا تخمه کدو می‌شکنند.
یکوقت در هواپیما نشسته بودیم، خلبان گفت: قسمت جلو بیا، در کابین کنار ما بنشین. ما رفتیم نشستیم و گفت: حاج آقا، چای بیاورم یا قهوه؟ گفتم: چای را که در خانه خودمان هم می‌خوریم. قهوه بده بیاید! حالا تخمه کدو در همه دنیا هست. آرایش هم در همه دنیا هست. دید و بوسی هم در همه دنیا هست. به عنوان یک انسان فرهیخته مسلمان چه کار نویی می‌کنی؟ کار نو این است که بعد از ملاقات عید اگر هر فامیلی یک گره باز کند، یک میلیون فامیل، یک میلیون گره باز می‌شود. این مورد اول. خدمات مالی...
2- توجه فرهنگیان به دانش آموزان

2- خدمات علمی؛ در هر فامیلی دانشجو و معلم داریم. بعد از عید هم، فروردین و اردیبهشت وقت امتحان بچه‌ها است. بچه‌ها هم همه‌جا یا دل نمی‌دهند، یا استادشان ضعیف است، یا کتابشان ضعیف است، یا خودشان ضعیف هستند. بخاطر یک ضعفی حالا یا استاد یا شاگرد یا کتاب است. به هر دلیلی ممکن است یک ضعفی بوده باشد. ممکن است این بچه‌ها امسال اردیبهشت یعنی دو ماه دیگر، در درس شکست بخورند. تو که دانشجو هستی حالا به وطنت آمدی، در شهر و روستایت آمدی، این بچه‌هایی که راهنمایی و دبستانی هستند را بگو بیایند، پنج روز که اینجا هستی، چهار روز که اینجا هستی، کمک اینها کن. اگر این کار را دانشجوهای ما... ما یک میلیون معلم داریم، پنج میلیون دانشجو داریم. شش میلیون تحصیل کرده داریم. دیپلمه هم هستند. دیپلم را نمی‌گوییم. پنج میلیون دانشجو، یک میلیون معلم، با یک خرده کم و زیاد ما شش میلیون فرهنگی داریم. اساتید دانشگاه و طلبه‌ها را کنار گذاشتیم. دیپلمه‌ها را کنار گذاشتیم. وقتی اینها صله رحم می‌روند، به بچه‌ها بگویند: بچه‌ها جمع شوید من یک نیم ساعت کمک شما کنم. آن درس مشکل است، من می‌خواهم برای شما توضیح بدهم. اگر این عید امسال این کار شود، ممکن است یک میلیون از افرادی هم که در درس ضعیف هستند و دوباره ممکن است تجدید شوند، یا در درسشان شکست بخورند، در فامیل خوار شوند. پیش خودش احساس حقارت کند. این هم یک کار علمی است. مگر نمی‌شود؟ چرا می‌شود. می‌شود از تعطیلات استفاده کرد. 


ادامه مطلب ...

تربیت کامل در پرتو نماز(2)


تربیت کامل در پرتو نماز(2)

تاریخ پخش: 07/12/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما این بود که اگر خواستیم نسلمان را تربیت کنیم، اقتصاد خوب شود. بازار خوب شود. خانه خوب شود. اداره خوب شود، آن شاه کلیدش چیست. گفتم اگر ما یک نماز کامل بخوانیم، همه چیزمان تنظیم می‌شود. درست مثل نوزاد! نوزاد اگر یک شیر کامل بخورد، همه ویتامین‌های بدنش در همان شیر جاسازی شده است. بدن قند می‌خواهد، شیر مادر قند هم دارد. چربی می‌خواهد، شیر مادر چربی هم دارد. آب می‌خواهد، کلسیم و فسفر می‌خواهد، هر ویتامینی نوزاد می‌خواهد اگر یک شیر کامل بخورد، همه نیازهای بدنش تنظیم می‌شود. امور تربیتی، آموزش و پرورش، دانشگاه، حوزه، طلبه، ارشاد، صدا و سیما، هرکس که کار فرهنگی می‌کند، ما یک مقداری به نماز بی‌محلی کردیم.
من حدود دویست نکته نوشتم که اینها همه در نماز هست. سی، چهل مورد مربوط به تربیت فردی است. نماز و تربیت فردی!
1- آثار نماز در زندگی فردی
اگر کسی یک نماز خوب بخواند، همه مسائل درونی‌اش حل می‌شود. در خانه به بچه‌ها می‌گویند: در اتاق را باز نکن و در اتاق پدر و مادر نرو. یکوقت پدر و مادر در شرایطی هستند که زشت است بچه آنها را ببیند. منتهی همین حیا را که می‌خواهد یاد بچه بدهد، می‌گوید: قبل از صلاه الفجر، قبل از نماز صبح در را باز نکن. ظهر در را باز نکن. بعد از نماز عشا هم در را باز نکن. یعنی وقتی می‌خواهد بگوید: در را باز نکن، روی وقت نماز برده است. یعنی حیا آموزی را به نماز بند کرده است. می‌خواهد بگوید: نظیف باش. امام رضا فرمود: وضو که می‌گیرید، سه مسأله در آن جاسازی شده است. یکی نظافت، یکی نشاط، لذا با آب سرد هم بگیرید و خشک نکنید، ثوابش سی برابر است. چون هرچه آب سرد روی پوست بدن باشد، نشاطش بیشتر است. یکی هم قرب به خداست. ممکن است آن کسی هم که خدا را قبول ندارد، صورتش را بشوید. مؤمن وقتی صورتش را می‌شوید، نظافت هست، نشاط هست، قرب به خدا هم هست. غیر مؤمن که صورتش را می‌شوید، نظافت هست، نشاط هست، قرب به خدا نیست. همه شیرجه می‌روند، مؤمن وقتی شیرجه می‌رود زیر آب قصد غسل هم می‌کند. غیر مؤمن شیرجه می‌رود ولی قصد غسل نمی‌کند. یعنی ما همیشه یک قدم از آنها جلوتر هستیم. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
اجازه بدهید من این را بگویم. برای مذهبی کردن بچه‌ها، یک استدلال خیلی ساده است. ما می‌گوییم: آن کسی که مذهبی است و آن کسی که مذهبی نیست، یک چیزهایی مشترک دارند. استفاده از زمین و خورشید و اکسیژن و میوه و درخت و خنده و گریه و باغ و خیابان و پارک و ازدواج. فقط مؤمن، خانم نیم کیلو لباسش سنگین‌تر است. هم لباسش بزرگ‌تر و گشادتر است و هم ضخیم‌تر است. آن کسی که ایمانش ضعیف است، لباسش نیم کیلو فرق دارد. او لخت نیست منتهی لباسش یک مقدار کوتاه و نازک است. تفاوت لباس مؤمن و غیر مؤمن نیم کیلو است. ماه رمضان هم مؤمن ناهاری که می‌خواهد ساعت یک و دو بخورد، هفت و هشت می‌خورد. در سال هم سی روز ناهارش را چند ساعتی عقب می‌اندازد. نمازی هم که مؤمن می‌خواند، کل هفده رکعت نمازش نیم ساعت می‌شود. گیرم قیامت نبود. این حرف برای امام رضا است. امام رضا فرمود: گیرم قیامت نباشد، مؤمن چه ضرری کرده است؟ این خانم هفتاد کیلو است، این خانم هفتاد کیلو و نیم شد. نیم کیلو اضافه وزن دارد. در سال هم سی روز ناهارش را عقب انداخته است. یک چند دقیقه هم با خدا حرف زده است. ما که با هرکس و ناکسی از صبح تا شب حرف می‌زنیم. چند دقیقه هم با خدا حرف بزنیم. قیامت هم نباشد مؤمن ضرر نکرده است. اما اگر قیامت بود که به هزار و یک دلیل هست، آن کسی که وضع نمازش، روزه‌اش، حجابش، دینش، لا ابالی است، اگر قیامت بود کسی که دست خالی است چه خواهد کرد. مثل تکراری بزنم. چون این مثل را یادم هست که خیلی گفتم.
صد تا اتوبوس می‌آیند جمعیتی را از منطقه‌ای منتقل کنند. این صد اتوبوس، یک چیزهایی در صندوق عقب برمی‌دارند، جک، زاپاس، چراغ قوه، زنجیر، آفتابه، مشما، قرص آسپرین، چند کمک اولیه برمی‌دارند. پنجاه ماشین این کمک‌های اولیه را برمی‌دارند، پنجاه ماشین هم می‌گویند: برو بابا این را آخوندها درآوردند. ول کن بابا بگذار خوش باشیم. پنجاه اتوبوس هم این امکانات را برنمی‌دارند. ما صد اتوبوس حرکت می‌کنیم. در این صد کیلومتر، دویست کیلومتر، یا نیاز به این کمک‌های اولیه هست یا نیاز نیست. اگر به اینها نیاز نبود، آن راننده‌ای که اینها را برداشته چقدر ضرر کرده است؟ بگویی... هیچی! سی، چهل مسافر دارد. به اندازه وزن یک مسافر هم یک چرخ و زاپاس برداشته است. اگر نیاز نبود، کسی که اینها را برداشته ضرری نکرده است. اما به هریک از اینها اگر نیاز داشت، راننده‌ای که اینها را برداشته است در بیابان چه خاکی بر سرش خواهد کرد. عقل می‌گوید: باید دین داشته باشیم.

شهرداری چند ماشین آتش نشانی دارد. اگر جایی آتش نگرفت ضرری نکرده است. ما میلیون‌ها ماشین داریم این بیست تا هم روی آن. اما اگر جایی آتش گرفت و شهرداری ماشین آتش نشانی نداشته باشد، چه خاکی بر سرش کند؟ همیشه عقل می‌گوید باید دین داشته باشیم. 

ادامه مطلب ...

قرآن کریم، مایه شفا و سلامت روح


قرآن کریم، مایه شفا و سلامت روح
تاریخ پخش: 11/10/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک آیه‌ای در قرآن داریم، من می‌خواهم این آیه را تا آنجا که عقلم رسیده باز کنم. آیه این است که «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء» (اسراء/82) می‌گوید: قرآن شفاست. یعنی چه که قرآن شفاست؟ یک بحثی راجع به این داشته باشیم.
1- آمادگی پذیرش، شرط دریافت شفای قرآن
قرآن شفاست. آیه این است که «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء لِلْمُؤْمِنین‏» است. اگر کسی ایمان داشته باشد، شفاست. مثل اینکه می‌گوییم هرکس استکان بیاورد، چای می‌دهیم. شیر و شربتش می‌دهیم. ولی به شرطی که استکانش را از این طرف بگیرد. اگر کسی استکانش را از این سمت گرفت... آب دریا فرو می‌رود منتهی به شرطی که مثل توپ دربسته نباشد. اگر یک توپ دربسته‌ای را در دریا بیاندازند، با اینکه دریا اینقدر آب دارد یک قطره آب در توپ فرو نمی‌رود. گیر در دریا نیست، این در را روی خودش بسته است. اگر در باز بود آب نفوذ می‌کند. افرادی هستند «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ» (بقره/18) ‏ «یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فی‏ آذانِهِم‏» (بقره/19) پیغمبر می‌گوید: بعضی چنین می‌کردند. خوب اگر توپ درش را بست، خوب آب نمی‌رود. اگر لیوان را درست بگیری آب می‌کنند. «وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَسارا» (اسراء/82)
روایت هم داریم که «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ‏ بِالْقُرْآن‏» (کافی/ج2/ص599) اگر فتنه‌ها به شما رو کرد، اگر گیج شدید که نمی‌دانید چه کنید، قرآن شما را هدایت می‌کند که چه باید بکنید. حالا یک کلیاتی من در این زمینه خدمت شما بگویم. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
2- نام برخی بیماری های روحی در قرآن
در قرآن آیاتی داریم می‌گوید: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَض‏» (مائده/52) در مقابل شفا، بیماری است. آنوقت مرض را خود قرآن معنا کرده است. مثلاً گفته: شناخت امراض روحی! یکی این است می‌گوید: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَض‏» اینها روحشان بیمار است. می‌گوییم: چه کرده؟ می‌گوید: 1- «یُسارِعُون فیهِم‏» خیلی خودش را در دل آمریکا می‌اندازد. در دل یهود می‌اندازد. در دل مسیحیت می‌اندازد. یعنی دلش، عقربکش، روی ماهواره‌اش گره خورده است. می‌گوید: کسی که راه حق را رها می‌کند به سمت باطل می‌رود، این بیمار است. «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِم‏»
جای دیگر می‌گوید: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» می‌گوییم: چه مشکلی دارد؟ می‌گوید: «نَخْشى‏ أَنْ تُصیبَنا دائِرَة» (مائده/52) یعنی می‌ترسیم به ما سختی برسد. آدم‌های ترسو!
جای دیگر که می‌گوید: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» می‌گوید: «فَیَطْمَعَ الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَض‏» (احزاب/32) هوسباز و عیاش! به خانم‌ها می‌گوید: طوری حجاب نداشته باشید که آدم‌های عیاش و چشم‌های کذایی دنبال شما راه بیافتند. به آنها هم گفته: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ».
یکجا می‌گوید: «أَمْ حَسِبَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُم‏» (محمد/29) کینه! کینه‌دار! «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» می‌گوید: «مَاذَا أَرَ‌ادَ اللَّـهُ بِهَـذَا مَثَلًا» (مدثر/33) بهانه‌گیر! اینها نمونه‌هایی است که در قرآن بعد از «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» آورده است. یکجا می‌گوید: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» می‌گوییم: چرا؟ می‌گوید: ترسو است. یکجا می‌گوید: کینه دارد. حالا یک کسی ظلمی کرده است، او را ببخش! می‌گوید: نه من از او نمی‌گذرم! کینه‌ای است. «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» چه کرده؟ خودش را می‌خواهد به شرق و غرب وصل کند و حاضر نیست روی پای خودش بایستد. یک مثلی که می‌زنند می‌گوید: خدا چرا این مثل را زد؟ چرا یک مثل دیگر نزد!؟ اینها نمونه‌های بیماری‌های قلبی است که کنار«فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» بود.

3- غفلت از خدا، عامل ارتکاب گناه



ادامه مطلب