ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران
تاریخ پخش: 14/11/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث
را عزیزان پای تلویزیون زمانی گوش میدهند که دهه فجر است. در دههی فجر
دو تا پنجشنبه داریم که درسهایی از قرآن پخش میشود. من هم معلم قرآن
میخواهم باشم. این نگاهی به انقلاب در سایهی قرآن و امتیاز این انقلاب ما
با سایر انقلابها، در دنیا انقلاب زیاد میشود. شده است و میشود و خواهد
شد. اما انقلاب ما بزرگها در جریان هستند، برای بزرگها تذکر است و برای
نسل نو هم توجه است.
1- انقلاب بر پایه دین اسلام
پس
موضوع بحث ما تفاوت انقلاب ایران با سایر انقلابهاست. 1- براساس دین بود.
انقلاب، انقلاب حزبی نبود. یک حزبی بر حزبی، انقلاب قبیلهای و نژادی
نبود. سیاه پوست بر سفید پوست یا سفید پوست بر سیاه پوست، بر پایهی دین
بود. 2- رهبرش فقیه عادل بود. رهبرش یک فقیه مجتهد و عادل و بیهوس بود.
این بیهوس بودن خیلی مهم است.
در عراق یک نفر جانور گرگی به
نام صدام پیدا شد. که به عدد هر حرفش یک نفر را کشت. «ص» صدام صدوقی، «د»
دستغیب، «الف» اشرفی، «میم» مدنی. یعنی به عدد هر حرفش یک مجتهد را کشت.
چرا؟ برای اینکه هوس کرد بگویند: قهرمان عرب صدام است. قهرمان قادسیه عرب
است. در این شیوخ عرب میخواست قهرمان شود. مسألهی مردم، مردمی بود.
3-
انقلابش مردمی بود. بدون وابستگی به شرق و غرب بود. اینطور نبود که از شرق
شوروی یا از غرب آمریکا کمک شود. اینها مهم است. وحدتی بینظیر داشت. توجه
به مستضعفین جهان داشت. ما در ایران خیابان آفریقا داریم، ولی خیابان
آمریکا نداریم. توجه به نژاد سیاه داشت. وقتی لانه جاسوسی را گرفتند، به
دستور امام یک سیاه پوست در آمریکاییها بود. فرمود: این را آزاد کنید. این
هم مجرم است، ولی چون به نژاد سیاه ظلم شده است، ما به این نژاد رحم
میکنیم. مجرم است ولی آزادش کنید. اسلامش اسلام ناب بود نه اسلام تحجر،
سعودی مسلمان است، تحجر، از حجر است. حجر یعنی سنگ. خشک، اسلام خشک...
میگویند:
چهار تا فقیه بالاتر از اینها نیستند. باید حتماً از این چهار فقیه پیروی
کنید. چه کسی گفته است؟ به چه دلیل؟ اگر دلیلی از قرآن دارید، روی چشم،
دلیلی از پیغمبر داریم. «کتاب الله و سنتی» اما وقتی نه در روایات داریم،
نه حدیث معتبری هست. نه قرآن هست بگوییم: نه، هرکسی باید در یکی از این
چهار فرق باشد. یا شافعی باشد. یا حنبلی باشد، یا مالکی باشد یا حنفی. حالا
اگر کسی غیر از این چهار تا دین دیگری داشت، اهلبیت را باید رد کنیم؟
کشورهای دیگر دین رسمی را چهار فرقه میگویند. جعفری را حذف کردند. حال
آنکه اهلبیت قرن اول بودند. حضرت علی و حضرت زهرا، امام حسن و امام
حسین(ع) قرن اول هجری بودند. این چهار آیت الله شما قرن دوم از مادر متولد
شدند. یعنی تولد ابوحنیفه، مالکی و شافعی، چهار تا فقها، قرن دوم هجری از
مادر متولد شدند. ما قرن اول بودیم. یک آیهای را ایرانیها حفظ هستید. غیر
ایرانیها هم خیلیها حفظ هستند. «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ،
أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ» (واقعه/10 و 11) ما یک قرن جلوتر هستیم. به چه
دلیل باید امام صادق حذف شود ابوبریره شود. ابوبریره دارید یعنی باید امام
صادق حذف شود؟ چه کسی گفت: فقیه چهار تا هستند. چه کسی گفت: غیر اینها
نباشد؟ تازه اهلبیت شهید شدند. آیت اللههای شما یکی هم شهید نشد. قرآن
میگوید: «وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَى الْقاعِدِین»
(نساء/95) شهید که مقامش برتر از غیر شهید است. تازه اهلبیت معصوم هستند.
قرآن در مورد اهلبیت میگوید: «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» (احزاب/33)
در مورد آنها هیچکس نگفته «یطهرکم» برای ابوحنیفه است یا شافعی است. چهار
تا فقیه هستند، میخواهید پیروی کنید بسم الله! ما حرفی نداریم. ولی شما هم
نباید حرف داشته باشید...
یک
کسی طرفدار ... با شیعه اینطور برخورد شود. چه کسی گفت: آل سعود حکومت
کند؟ آیا آل سعود با سوادترین مردم است؟ باتقوا ترین است؟ شجاعترین هستند؟
سابقهای دارند؟ چه کمالی آل سعود دارد که باید حکومت کند؟ ما خودمان هم
اینطور بودیم. چه کمالی رضاشاه داشت که باید حاکم بر ایران باشد؟ پهلوی،
دلیل چیست؟ بگویید: این یک اختراعی، ابتکاری، یک جهشی، پرشی، یک کاری کرده
است. اینها، یک کسی میگوید: من باید شاه بشوم. بعد از من هم باید پسر من
شاه شود. پسر من هم باید پسرش شاه شود. این خاندان آل سعود یا خاندان
پهلوی، فرق ندارد ایران و عراق ندارد، ایران و عرب و عجم ندارد. دلیل اینکه
اینها باید حکومت کنند چیست؟ الآن با هرکس مصاحبه کنند میگویند: به چه
دلیل؟ میگوید: من امام خمینی را مجتهد میدانم. باقیها مجتهد نیستند.
عادلش میدانند. شجاعش میدانند.
2- اسلام ناب، نه اسلام روشن فکری
اسلام ناب نه اسلام روشن فکری که آدمهای روشنفکر میگویند: جا به جا هم شد طوری نیست.
در
سال چهار ماه جنگ حرام است. سه تا پشت سر هم است. ذیالقعده، ذیالحجه،
محرم، این سه ماه جنگ ممنوع است. یکی هم جداست ماه رجب است. وقتی جنگ میشد
داغ میشدند به این چهار ماه میرسیدند. میگفتند: ما حالا فعلاً تنورمان
داغ است. بگذارید بجنگیم عوض این یک ماه که گفتند: حرام است، یک ماه دیگر
را حرام میکنیم. «إِنَّمَا النَّسىءُ زِیادَهٌ فِى الْکُفْرِ» (توبه/ 37)
نسی یعنی نسیه، نسیه یعنی پولش را بعداً میدهم. یعنی باشد بعداً
میجنگیم. یک ماه دیگر، جابهجا میکنند. اسلام روشنفکر یعنی جابهجا
میکنند. غرض این است. ما که مالیات میدهیم دیگر برای چه خمس بدهیم؟
مالیات برای خودت میدهی. مالیات میدهی برای اینکه درون خانه قفل داری،
بیرون خانه هم پلیس باشد. درون خانه باغچه داری، بیرون خانه هم پارک باشد.
در خانه چهار تا قرص آکسار آسپرین داری، بیرون خانه هم درمانگاه باشد. درون
خانه را موزاییک کردی، بیرون خانه هم آسفالت باشد. درون خانه لامپ است،
درون خیابان هم لامپ باشد. به دولت پول میدهیم که دولت بیرون خانه مرا
پارک درست کن. بیمارستان درست کن. درمانگاه درست کن. جاده درست کن. پل درست
کن. به دولت پول میدهی مشکلات تو را حل کند. اما خمس، به مرجع پول
نمیدهی بگویی: آقا، آیت الله فلان من مقلد شما هستم. این پول را بگیر و
کوچه مرا آسفالت کن. میگویی: این پول را بگیر و خرج دین کن. فرق میکند
بگویند: خرج من کن تا خرج دین کن. بعد گیرندهی خمس باید عادل باشد.
گیرندهی مالیات عادل نیست. لازم نیست عادل باشد. مصرف خمس معلوم است.
گیرندهاش معلوم است. نیتش معلوم است. فقط باید برای خدا باشد. حتی بعضی از
علما میگویند: اگر سیدی را دیدی و دلت سوخت، خمسش دادی حساب نیست. آن را
برای سوز دلت دادی نه برای رضای خدا، یعنی حتی، مثل کسی که میخواهد وضو
بگیرد، آب سرد است، میگوید: های های های... تو برای های های وضو میگیری.
باید برای خدا وضو بگیری. نه اینکه چون از آب خوشت آمده وضو بگیری.
غسل
میخواهی بکنی زیر دوش آب داغ در زمستان میروی. آب داغ میریزد روی سرت
هی میگویی: های های های! غسلت باطل است. تو برای های های غسل میکنی.
بعضیها نظرشان این است. اسلام روشنفکری میگوید: چه فرقی میکند. چرا پولم
را به آقا بدهم؟ خودم فقیرها را میشناسم، خودم میدهم. پولی که خودت به
فقیر دادی، فقیر باید تا آخر عمر به تو سلام کند. سلام علیکم حاج آقا خدا
سایهات را از سر ما کم نکند. بله قربانگو مردم را بار میآوری. تو هم نفس
داری، هوس داری.
3- نقش مرجعیت دینی در انقلاب اسلامی
اما
وقتی پول را به مرجع تقلید میدهی، مرجع تقلید بیهوس است. او هرجا خدا
راضی است میدهد ولی ممکن است تو برای نفست باشد. تازه اگر مردم به حرف
مرجع تقلید گوش بدهند، مرجع تقلید میتواند یکجا یک کار اساسی بکند.
ما
داشتیم شهری را که میخواستند شطرنج کشوری و بینالمللی در آن اجرا شود،
همان که دیدند مرجعشان میگوید: شطرنج نباشد. با اینکه همه شطرنج بازها هم
آمدند و جمع شدند و بنر زدند، وقتی دیدند مرجعیت میگوید: نه! فوری
پلاکارتها را برداشتند و گفتند: ما مقلد کسی هستیم که شطرنج را حرام
میداند. البته بعضی از مراجع هم حرام نمیدانند. ولی چون آن شهر مقلد کسی
بودند که حرام میدانند، گوش به حرف مرجع دادند.
مرجعی یک
مرتبه مثل امام میگوید: شیر نفت را ببندید. چشم! سربازها از سرباز خانه
فرار کنید. چشم! اگر بله قربانگوی مرجع بود، مثل اینکه کسی پشت فرمان
مینشیند که رانندگی بلد باشد. ولی شما میگویید: نه، من میخواهم خودم
خمسم را بدهم. سؤال میکنم: شما اشتباه نمیکنی؟ هوس نداری؟ مردم به مرجع
تقلید احترام بگذارند به نفع اسلام است یا به شخص تو؟ باید پول از طریق
مرجعیت باشد که بدانیم از یک کانال...
من یک سال خمس داشتم.
خانه مرجعام رفتم و گفتم: آقا این خمس من است! گفت: خودت فقیر سراغ نداری؟
گفتم: خیلی. گفت: خودت به فقرا بده. گفتم: من اگر فقیر باشد از جیب خودم
به فقرا میدهم. این پول برای امام زمان است باید در کیسهی نایب امام زمان
برود. دوم اینکه من نفس دارم. ممکن است از کسی خوشم بیاید. از یک سیدی
خوشم بیاید. خمسش بدهم. یک سیدی را خوشم نیاید خمسش ندهم. یعنی خمسی که
باید برای خدا باشد، برای اینکه از چه کسی خوشم آمد بدهم. از چه کسی خوشم
نیامد، ندهم. من خمس را براساس خوشم آمد و خوشم نیامد میدهم. ولی وقتی پول
دست شماست، اینطور نیست که شما خوشت بیاید بدهی و خوشت نیاید ندهی. اگر
مدرسه به اسم شما بود بدهی و به اسم شما نبود ندهی. برای خدا میدهی. اما
اسلام روشنفکری یعنی دین خدا را جابهجا کنیم.
4- خطر روشنفکری در دستورات دینی
حالا
نمیشود نماز را فارسی بخوانیم؟ نخیر! شبانه روز 24 ساعت است و هر ساعتی
هم چهار تا یک ربع است. 24 تا یک ربع، 24 را ضرب در چهار کنید، 96 تا. 24
ساعت 96 تا یک ربع است. اسلام میگوید: یک ربع نماز را عربی بخوان. این
نماز ظهر و مغرب یک ربع بیشتر نمیکشد. این یک ربع را عربی بخوان. 95 تا یک
ربع را هر زبانی میخواهی با خدا حرف بزن. یعنی خدا یک ربع هم سهم ندارد؟
نمیشود نماز را فارسی بخوانیم؟ نخیر! تو خالق داری. خالق تو گفته با من
میخواهی حرف بزنی، عربی حرف بزن. اصلاً زبان مشترک یک ارزش است. اسلام
خواسته همه مسلمانها در چند کلمه با هم شریکی حرف بزنند. اینطور نیست یک
خلبان در اهواز که بلند میشود چون خوزستان عرب دارد، خلبان با فرودگاه
عربی حرف بزند. آسمان خرم آباد بیاید لر شود؟ تبریز برود ترک شود. شیراز
برود، شیرازی شود. اصفهان برود، اصفهانی شود. اسلام خواسته همه مسلمانها،
الآن هر خلبانی با هر فرودگاه کرهی زمین خواسته باشد صحبت کند باید به
زبان انگلیسی باشد. زبان واحد یک ارزش است. اسلام روشنفکری یعنی بنشین نق
بزن. نمیشود خمسم را خودم بدهم؟ نخیر! برای اینکه هوس داری. پول خرج هوس
تو میشود. نمیشود نماز را فارسی بخوانم؟ 95 تا یک ربع فارسی بخوان. این
یک ربع را عربی بخوان. یعنی خدا یک ربع هم سهم ندارد؟!
عرض کنم
به حضور شما که انقلاب پویا بود. یک نفرین میکنم آمین بگویید. ما دستمان
به جایی نمیرسد. خدایا کسانی را که با اختلاس و پارتی بازی و نور چشم بازی
حق مردم را ضایع میکنند و ضایع کردند، اگر قابل هستند توبه کنند و اگر
قابل نیستند ریشهشان را بکن. چون خیلی حق و ناحق در ادارهها و بازارها و
جای دیگر و در شرکتها میشود. چیزهایی که گاهی آدم مینشیند و میبیند.
غصه میخورد. علتش هم این است که ما همه امر به معروف را فراموش کردیم.
5- فراموش شدن امر به معروف و نهی از منکر
میشود
در جایی که اختلاس میشود هیچکس نفهمد؟ دزدی نیست که شبانه از سر دیوار
بیایند و چیز ببرند. بالاخره در کامپیوترها، در ورقهها زیردستها
میفهمند. منتهی یک چیزی هم به این زیردست میگویند که شتر دیدی ندیدی! آن
هم شریک جرمش میکنند که این اختلاسها لو نرود و لذا بعداً لو میرود، اگر
مسلمانها و ملت ایران هرکس هر خلافی را دید، داد بزند. اگر هرکس هر خلافی
را دید سر از پا نشناسد، خلافش ثابت شده است. نه اینکه آبروی مردم را الکی
بریزیم و بعد بگوییم: دروغ بوده و اشتباه شده است. اگر ما امر به معروفمان
زنده باشد، این همه اختلاس نمیشود. بخشی از جنایتهای دانه درشتهای ما
به خاطر سکوت دانه ریزهای ماست. علت اینکه سوزن در پارچه فرو میرود بخاطر
نخ دُمش است. اگر این نخ را از دمش بکشی دیگر سوزن جایی نمیرود. ما سکوت
میکنیم و آنها هم یک حق الشیرینی به ما میدهند، شتر دیدی، ندیدی. وگرنه
کسی نمیتواند بفهمد این تریاک ها چطور جابهجا میشود؟ چه خانههایی،
خانه تیمی شده و توطئه میشود؟ چه کارهایی میشود؟ لو میرود منتهی یک عده
ساکت میشویم و بعد سبب دلسردی مردم میشود.
6- تأثیر انقلاب در دیگر کشورهای اسلامی
انقلاب
ما با همهی مشکلاتی که در کشور داریم و بنده هم مقداریاش را میدانم،
پویا بوده است. انقلاب ما در دنیا اثر کرد. دههی فجر بحث را گوش میدهید.
الآن ایران در دنیا مطرح است. من قبل از انقلاب سعودی رفتم و با یکی از این
آدمهای سعودی حرف میزدم این کلمه را شنیدم. با همین دو گوش شنیدم.
فرمود: «مسلم مخ ما فی» مسلمان مغز ندارد! اصلاً مگر امکان دارد مسلمان
مبتکر باشد؟ مخترع باشد؟ پیشرفتهای علمی که در ایران شد، نخیر مسلم، سطح
فکر ایران از متوسط دنیا بالاتر است. در خیلی از جاها ما درخشیدیم. در یک
کشوری بودم که ایران در مسألهی قرآن، حفظ و معارف و تجوید و صوت، ایران
اول شد. گفتند: نمیشود از ایران بیاید، ایرانی که فارس است، هم در صوت و
هم در حفظ اول شود! به قاضی گفتند: ایران را دوم کن! گفت: من قاضی هستم،
داور هستم. نمیتوانم! گفتند: نه! قاضی با زور حکومت ایران را دوم کرد. من
آنجا بودم که آمد عذرخواهی کرد و گفت: شما نفر اول بودید. من حق شما را غصب
کردم بخاطر اینکه دولت به من فشار آورد که ایران در هر رشته اول نشود!
حالا اگر در صوت اول شده است در حفظ دوم شود یا برعکس! بودم در کشوری که
این را با گوش خودم شنیدم. من از آن زمان به بعد هروقت ایران دوم میشود شک
میکنم. میگویم نکند این هم مثل او باشد. اول بوده منتهی روی کینه
میگویند: ایران دوم باشد!
انقلاب ما اثر داشته است. در خیلی
از چیزها اثر داشته است. در همین شغلی که بنده در آن در این سی سال بودم.
در نهضت سوادآموزی پنجاه درصد مردم بیسواد بودند. الآن ده درصد بیسواد
هستند. نماز جماعت در مدرسهها نبود. الآن دهها هزار نماز جماعت در مدرسه
است. در قدیم چند کتاب چاپ میشد و الآن چند کتاب چاپ میشود؟ دانشجو چقدر
داشتیم؟ در یکی از استانهای ایران چهار تا لیسانس ریاضی داشتیم. الآن در
بخشهای ما صدها لیسانس هستند. انقلاب ما پویا بود.
اگر این
خلافکاری بعضی از مسئولین نبود، ایران درخشیده بود. ولی خوب خرابکاری بعضی
از مسئولین ما دلسردی میآورد. ولی این دلسردیها همیشه بوده است. زمان
پیغمبر هم بوده است. فکر نکنید یکوقت پیغمبر سوار یک حیوانی بود، اسب یا
شتر، یک نفر هم پشت سرش بود. یک خانمی آمد با پیغمبر صحبت کند. اینکه پشت
سر پیغمبر بود، به خانم نگاه کرد. یعنی زل زد. یکوقت آدم نگاه میکند و
رویش را برمیگرداند. یکوقت خیره میشود. پیغمبر دید دارد نگاه میکند. یک
چیزی دستش بود اینطور کرد. جلوی چشم پیغمبر را گرفت. ببخشید... جلوی چشم
عقبی را گرفت. عقبی دید پیغمبر حواسش نیست، سرش را زیر کرد و اینطور کرد.
حضرت این چیزی که دستش بود را پایینتر آورد، به عقبی اینطور کرد. بابا به
پیغمبر چسبیده اما دارد به نامحرم زل میزند.
بگذارید یک آیه
بخوانم. خیلی آیهی قشنگی است. من خانه یکی از آقایان رفتم. دیدم نسبت به
انقلاب یک حرفهایی دارد. گفتم: حالا امام خمینی را کنار میگذاریم. حضرت
سلیمان خوب است؟ گفت: بله حضرت سلیمان معصوم است. هم پیغمبر است و هم معصوم
است. گفتم: قرآن میگوید: در زمان حضرت سلیمان یک عده به جای سلیمان گوش
به حرف کسی دیگر میدادند. حکومت دست سلیمان بود و یک عده طبل دیگر
میزدند. آیهاش این است. آیه 102 سورهی بقره میفرماید: «وَ اتَّبَعُوا»
یعنی تبعیت، یعنی پیروی کردند. «ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ» از آنچه شیطان
القا میکند، پیروی میکردند. کی؟ «عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ» یعنی باز
اینکه حضرت سلیمان حکومت دستش بود. سلیمان هم پیغمبر بود. هم معصوم بود و
هم حکومت دستش بود. زمان حضرت سلیمان هم یک عده کج میرفتند. آخر بعضیها
میگویند: این چه جمهوری اسلامی است؟ فلانی کج رفت. خوب کج برود. شما فکر
میکنید امام زمان بیاید دیگر کسی غیبت نمیکند؟ یعنی امام زمان بیاید دو
کار باید بکند تا غیبت نکند. 1- هیچوقت کسی با کسی بد نشود. نه زمان امام
زمان هم مردم... امام زمان هم که بیاید بهتر از زمان پیغمبر که نیست. زمان
پیغمبر کسی دروغ نمیگفت؟ امام زمان که بیاید غریزهی غضب را که
برنمیدارد. بگوید: نه دیگر کسی عصبانی نشود. زبانها را هم قیچی نمیکند.
من زبانها را قیچی میکنم کسی غیبت نکند. مردم هم غضب دارند، هم شهوت
دارند، هم زبان دارند. حکومت دست حق باشد فرق میکند با اینکه...
7- مقایسه نظام جمهوری اسلامی ایران با دیگر نظامهای سیاسی
گاهی
وقتها مثلاً میگوییم: چرا اینطور شد؟ چرا آنطور شد؟ من این مسأله را
یکوقتی گفتم. دههی فجر است تکرار کنم. شما یک ماشینی که سوار میشوید دو
تا دقت میکنید. یکی رانندهاش را نگاه میکنید سرحال است یا خواب آلود
است. یکی هم ماشین را نگاه میکنی که قراضه است یا نو است؟ اگر دیدی ماشین
نو است و راننده هم رو پا است، سوار میشوید. البته وقتی سوار میشوید، آخ،
این بغل دستی سیگار میکشد! بلند میشوی آنجا میروی، میگویی: ای بابا!
این هم سیر خورده است. یک صندلی دیگر میروی، این پیاز خورده است. یک صندلی
دیگر میرویم بچه این ادرار کرد. همه اینهایی که میگویی: درست است. سیگار
کشید و دهانش بوی سیر داد. اما از این ماشین نباید پیاده شد، چرا؟ برای
اینکه ماشین سالم است و رانندهاش هم خوب است. حالا مسافرها هرکسی یک دسته
گلی آب میدهد. ماشین خوب است!
در جمهوری اسلامی، ما که
میگوییم: انقلاب خوب است، نمیخواهیم بگوییم: همه مردم خوب هستند و همه
کارها خوب است. نه همه مردم خوب هستند و نه همه کارها درست است؟ من خودم
فیلمهایی که پخش میشود،بازبینی میشود. در هر فیلمی چند جا را قیچی
میکنیم. یعنی خودم بعد از 55 سال آخوندی، خودم، خودم را قیچی میکنم.
میگویم: کاش این را نگفته بودم. معصوم نیستیم. ماشین ما جمهوری اسلامی
است. یعنی قوانین براساس حکم خداست. ضد قرآن باشد، شورای نگهبان قیچی
میکند. قانون سالم است. این برای قانون است. راننده هم امام است. مقام
معظم رهبری است. اما این رئیس بانک، این شهردار، این امام جمعه، این وکیل و
این وزیر و این مدیر کل، این استاندار، هرکسی ممکن است یک نقاط ضعفی داشته
باشد، اما نباید بگوییم: حالا که بچه این ادرار کرد، او هم تخمه کدو پرت
کرد. او پوست خیار پرت کرد. او هم سیر خورد و او هم پیاز خورد. چون مردم
عیب دارند نباید از اتوبوس پیاده شوید. چون پیاده شوید ماشینهای دیگر گیر
است. شما به ماشین آمریکا و اروپا نگاه کن. کشورهای دیگر یا ماشین خراب است
و یا راننده مست است. باز رحمت...
یک کسی اسمش مخفی بود، ولی
رنگش خیلی پریده و زرد بود. گفت: مخفی خان! گفت: بله! گفت: چرا اینقدر زرد
هستی؟ گفت: من باید مرده باشم! باز خوب است زرد هستم. گفت: چرا؟ گفت: هرکس
به هرکس نامه مینویسد، یکی از کلمههایش میگوید: مخفی نماند آنکه...! اسم
من هم مخفی است. همه میگویند: مخفی نماند. باز خوب است من ماندم! منتهی
رنگم پریده است. وقتی جمهوری اسلامی درست شد، تمام کرهی زمین گفتند:
جمهوری اسلامی نماند. در جنگ معلوم شد، هشت سال بمباران شدید، یک نفر کمک
شما نکرد. همه گفتند: جمهوری اسلامی نماند. باز خوب است جمهوری اسلامی
مانده است. حالا چهار نفر آدم نااهل پیدا شده است. صد تا، پانصد تا، هزار
تا، ده هزار تا، آدم نااهل پیدا شده است. باز خوب است مانده است. جمهوری
اسلامی که در و دیوار گفتند: جمهوری اسلامی نماند. مثل مخفی نماند. ما وقتی
میگوییم: انقلاب، نمیخواهیم بگوییم: همه کارها درست است. منتهی نباید
بگوییم: حالا که این کارها غلط است، پس من دیگر نماز جمعه نمیروم. پس من
دیگر در انتخابات شرکت نمیکنم. پس من دیگر مسجد نمیروم.
اصل
دین را باید نگه داشت. مشکلات را هم باید تحمل کرد. ولی مشکلات را از ریشه،
اول کسی که خلاف دید، حتی زن از شوهرش خلاف میبیند. اگر خلاف حکومتی است
باید به حکومت بگوید. نباید بگوید: بابا زندگی ما به هم میخورد. یک جاهایی
باید فداکاری کرد.
ایام تولد حضرت زینب بحث را گوش میدهید.
زینب کبری زندگیاش بر هم نخورد؟ شوهر حضرت زینب یک آدم پولداری بود. در
اهلبیت ما شوهر زینب پولدار بود. پس یک زندگی نسبتاً مرفهی داشت. دو تا هم
جوان قشنگ داشت. از شوهرش جدا شد، از خانه و زندگیاش جدا شد، دو تا جوان
هایش را کربلا آورد و هردو جوان هم شهید شدند. غیر از امام حسین که شهید
شد، دو تا بچههای خود حضرت زینب هم شهید شدند. ولی زینب برای اینکه حسین
را میدید، یک کلمه نگفت: بچههایم شهید شدند. دائم گفت: داداشم! اسمی از
بچههایش نبرد. بالاخره گاهی انسان باید از خانه و زندگی بکند. بابا شوهر
تو دارد خیانت میکند. دارد توطئه میکند. زندگی من به هم میخورد. باسمه
تعالی به درک! زندگی من مهمتر است.
شما اگر سیر خوردی حق نداری
مسجد بروی. نمیگوید: سیر خاصیت دارد. خاصیت دارد اما وقتی مسجد میروی،
بوی سیر مردم را اذیت میکند. اصل برای ما امت است. نه اصل این است که سیر
ویتامین دارد و برای رفع سردی خوب است. همه ما باید این انقلاب را حفظ
کنیم.
انقلاب کودتای نظامی نبود و از در و دیوار نیامد. کدام
کوچه و روستاست که شهید در آن نیست؟ این انقلاب با صدها هزار جوان شهید و
اسیر و جانباز درست شده است. به رهبری یک مجتهد عادل بیهوس است. تا اینجا
هم آمده خوب هم بوده است. خیلی پیشرفتها کرده است. در خیلی چیزها پیشرفت
کردیم. آن نقاط ضعفی که هست خیانت بعضی از مسئولین است، و این خیانت هم به
خاطر گناه زیردستهاست که میفهمند و بخاطر اینکه یک چیزی به اینها میدهند
که اینها شتر دیدی، ندیدی. امر به معروف و نهی از منکر، این منکرات را
باید لو بدهیم.
منکرات شخصی حسابش جداست. یک کسی در خانهاش یک
غلطی کرد. بکند. ما اهل تجسس نیستیم. حق نداریم وارسی کنیم چه کسی در
خانهاش چه کار کرده است. ولی وقتی این منکر توطئه است، دارد از مرز تریاک
وارد میشود. یعنی جوانهای ما نابود شوند. دارد یک چنین قراردادی بسته
میشود. دارد یک چنین شرکتی ایجاد میشود. اینها را باید بگوییم. دختر من
تحصیلاتش مهندسی تغذیه بود. صنایع غذایی، رفت برای کارآموزی، اول کارش بود.
منتهی من گفتم: بیرون بیاید. بازرس جاهایی بود که صنایع غذایی هستند.
میگفت: ما میرفتیم یک جایی، فوری مدیر عامل میآمد هدیه به ما میداد. چک
میداد مبلغ عیدی به شما! میگفت: قبل از اینکه بازرسی کنیم یک چیزی به ما
میداد که شتر دیدیم، ندیدیم! اگر یک چیزی خلاف بهداشت بود حرف نزنیم. حق
السکوت به ما میداد. گفتم: این درآمد حرام است و فوری بیرون بیا.
هستند
آدمهایی که به بازرس پول میدهند گزارش تهیه نکند. دین باید در خود ما هم
باشد. من معماری را خانهی شهیدی میبردم تا قیمت کند. من هم انسان هستم
یک اشتباهی کردم. به معمار گفتم: این خانهی شهید است. خوب قیمت کن! فوری
وسط خیابان ایستاد و گفت: آقای قرائتی! تو دیگر چرا؟ خوب قیمت کن یعنی چه؟
یعنی خانهای که پنجاه میلیون است، بگویم: شصت میلیون؟! یعنی ده میلیون پول
حرام به بچه شهیدها بدهم؟ پدرش رفته جبهه شهید شده و من برای اینکه حافظ
خونش شوم، لقمهی حرام به بچه شهیدها بدهم؟ یک خرده تکان خوردم. گفتم: من
اصلاً نفهمیدم این حرف بدی بود زدم. از دهانم پرید و معذرت میخواهم.
گاهی
دلمان میسوزد و میگوییم: این را در اداره یکجایی نصب کن. بابا این هنری
ندارد. هیچ هنری ندارد. حالا این زن و بچه دارد، خوب زن و بچه دارد یکجور
دیگر مشکلش را حل کنید. نمیشود یک مسئولیتی را به یک آدم بیعرضه داد. ما
خیلی از مسجدهایمان دست آدمهای بیعرضه افتاده است. یک مسجد مهم را به یک
آدمی دادند که حال ندارد نفس بکشد. 94 سالش است. این بحول الله را در نماز
به زور میگوید. این اصلاً نمیتواند با نسل نو ارتباط برقرار کند.
میگوییم: سید اولاد پیغمبر است. پیرمرد است. پدر در پدرشان اینجا پیشنماز
بودند. ارث نیست که دیگر چون پدرش اینجا بوده، پسرش هم اینجا باشد. مسجد
مهمی را که باید ارتباط با نسل نو پیدا کند، این ارتباطش قطع است. مقام
معظم رهبری در اجلاس نماز دو سال پشت سر هم فرمود: ائمهی جماعات و
پیشنمازهایی که در اثر کهولت سن، پیری، نمیتوانند با نسل نو ارتباط
برقرار کنند، با یک طلبهی جوان مبتکر شریک شوند. نماز را پیرمرد بخواند،
شاگرد اولهای منطقه کیست؟ جمع کنیم تشکر کنیم. تیزهوشهای منطقه چه کسی
است؟ در این منطقه چه کسی بیمار است عیادتش برویم؟ چه کسی مشکل دارد و چه
کمکی میتوانیم به او بکنیم؟ بالاخره یک جوان طلبه باشد. خیلی پیرمردها هم
طلبه در دستشان هست. یا دامادش طلبه است. یا پسرش طلبه است. یا شاگردش طلبه
است. یا برادرزنش طلبه است. خوب من دیگر الآن 72 سالم است. نمیتوانم
ارتباط برقرار کنم. تاریخ مصرف من تمام شده است. من باید یک طلبهی جوان را
بیاورم بگویم: من یک سری از کارها را میکنم. ولی جست و خیزهایی که در
محله نیاز است، تو انجام بده. نه اولاد پیغمبر است، پدر در پدرش بوده است.
آدم محترمی است. مگر ما گفتیم: محترم نیست؟ آیا میشود یک جامعه را در
اختیار چنین... یک ژیان میتواند یک قطار بوکسل کند؟ ژیان بزغاله را بوکسل
میکند. اگر خواستید قطار بوکسل کنید، باید یک ماشین قوی باشد. ما همینطور
روی ترحم... سید است. پیرمرد است. پدر در پدرش بوده است. این خرج دارد.
یعنی جمهوری اسلامی را جدی نگرفتیم. حساب نکردیم روز قیامت خون شهیدان یقه
ما را میگیرند و میگویند: با خون ما چه کردی؟ حالا نانش را آجر نکنیم. به
ما چه گزارش بدهیم؟ رویت را آن طرف کن. امضاء نکن، نان خودت قطع میشود.
برای خودت دشمن درست میکنی. باسمه تعالی دشمن درست کنم. مگر حضرت علی برای
خودش دشمن درست نکرد؟
8- جاذبه و دافعه حضرت علی(علیهالسلام) در حکومت
مرحوم
مطهری کتابی به نام جاذبه و دافعه دارد. یعنی حضرت علی افرادی را جذب
میکرد و افرادی هم دشمنش میشدند. طلحه و زبیر آمدند و گفتند: یک چیزی به
ما اضافه بده. فرمود: نه من اضافه نمیدهم. شما هم مثل باقیها. گفتند: با
ما مشورت کن. گفت: من با همه مشورت میکنم. رفتند جنگ جمل را راه انداختند.
انقلاب با خون شهداست. با جانبازی جانبازهاست. با اسارت اسرا است. باید
همه ما آن را حفظ کنیم. در جمهوری اسلامی خلاف میشود. مثل همه خلافهایی
که در اتوبوس شد. سیر خورده، پیاز خورده، ادرار میکند بچهاش... این
خلافها هست ولی از این جمهوری اسلامی پیاده شویم، در ماشینهای دیگر گیر
هست یا در رانندهاش. ما ماشینمان سالم است. جمهوری اسلامی! راننده هم سالم
است، مقام معظم رهبری، ماشین و راننده سالم است. حالا مسافرها هر خلافی
کردند ما باید جلوی خلافها را بگیریم و رودروایسی با کسی نداشته باشیم. رک
حرف بزنیم. یک مهمان داشتیم پدر من به او گفت: غذا خوردی؟ گفت: بله. گفت:
راست میگویی یا دروغ؟ گفت: دروغ! راستش را گفت. راست بگوییم. امر به معروف
و نهی از منکر نان کسی را قطع نمیکند. فکر نکن نان تو قطع میشود. اگر
خیانت ملی دیدی باید کمک کنیم. به وزارت اطلاعات، به نیروی انتظامی و هرکس
مسئول است.
خدایا هرجا کم گذاشتیم که روز قیامت شرمنده هستیم،
ببخش و بیامرز. یک ایمانی به ما بده که وقتی نظر تو و رضای تو را دیدیم،
برای هیچی حساب باز نکنیم. ایمانی به ما بده که وقتی رضای تو بود برای هیچی
حساب باز نکنیم.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»